و بعد فرو می افتم در مسیر یک چشمه
باران
زندگی می کنم
منم
امید من تویی
هیچ چیز نمیتواند پنجرهها را به رویم ببندد .حتی اگر درها را قفل کرده باشندشیشهها را میشکنم.......